☆╮◑آرام بگیر دلم ،◐╰☆
▲??﹏تنگ نشو برایش!﹏??▲
←??▷ مگر نشنیدے جملہ ے آخرش را؟؟؟◁??→
⇦₪" تواون کسے✘ نیستے✘ ...
ک بخوام ♡دوسش♡ داشتہ باشم "...
نظرات شما عزیزان:
برقص ...
ریتم دنیا نامنظم شده ...
فصل ها جاشون رو عوض کردن ...
درخته تو بهار خشک میشه و تو پاییز شکوفه می ده ...
برقص ...
هوا خوب نیست ...
باد نمیاد اصلا ...
اگرم بیاد طوفانه ...
خراب می کنه ...
نابود می کنه ...
برقص ...
شهر رو سکوت گرفته ...
همه خفه شدن انگار ...
یکی از ترس ...
یکی حال نداره ...
مطربه روزه سکوت گرفته ... می گه ثواب داره آخه توبه کرده ...
برقص ...
اینا که ایستادن به دیدن مرگ اومدن ...
بهشون محل نزار ...
چشمات رو ببند ...
ریتم قلبم رو می شنوی ؟
به همین ریتم برقص ...
دلای دیگه هم هست که برای این خاک می تپن ...
همه رو با هم یه سمفونی کن ...
یا یه آهنگ وحشی ...
با همون ریتم برقص ...
بزار این چوبه دار بشه شروع تازه سرود رهایی ...
بزار اینهمه گم شن از ترس دیدن رقص تو ... از ترس گناه ... از ترس دیدن زندگی
ریتم دنیا نامنظم شده ...
فصل ها جاشون رو عوض کردن ...
درخته تو بهار خشک میشه و تو پاییز شکوفه می ده ...
برقص ...
هوا خوب نیست ...
باد نمیاد اصلا ...
اگرم بیاد طوفانه ...
خراب می کنه ...
نابود می کنه ...
برقص ...
شهر رو سکوت گرفته ...
همه خفه شدن انگار ...
یکی از ترس ...
یکی حال نداره ...
مطربه روزه سکوت گرفته ... می گه ثواب داره آخه توبه کرده ...
برقص ...
اینا که ایستادن به دیدن مرگ اومدن ...
بهشون محل نزار ...
چشمات رو ببند ...
ریتم قلبم رو می شنوی ؟
به همین ریتم برقص ...
دلای دیگه هم هست که برای این خاک می تپن ...
همه رو با هم یه سمفونی کن ...
یا یه آهنگ وحشی ...
با همون ریتم برقص ...
بزار این چوبه دار بشه شروع تازه سرود رهایی ...
بزار اینهمه گم شن از ترس دیدن رقص تو ... از ترس گناه ... از ترس دیدن زندگی
در بدترین روزها امیدوار باش...
زیرا..
زیباترین باران ها از:سیاه ترین ابرهاست
زیرا..
زیباترین باران ها از:سیاه ترین ابرهاست
❀ღƁƛƦƛƝღ❀
ساعت9:31---5 خرداد 1394
هیچ زخمی خوب نمیشه ، یا جاش میمونه یا یادش …
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی، پیر میشی …
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، میبُری …
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی ای …
بازی زندگی؛ بازی بومرنگ هاســـت
و پندار و کردار و سخنان انسان ؛ دیر یا زود
با دقتی حیرت انگیــــز
به سوی خود او
باز می گردد ...
و پندار و کردار و سخنان انسان ؛ دیر یا زود
با دقتی حیرت انگیــــز
به سوی خود او
باز می گردد ...
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته پاره بر موج، رها... رها... رها... من
ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من
نه بسته ام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته پاره بر موج، رها... رها... رها... من
ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟
ستاره ها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
در خلوت روشن با تو گریسته ام
برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال
عاشقترین زندگان بوده اند
برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام
زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال
عاشقترین زندگان بوده اند
چند وقتیست هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما
گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما
گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...
گـ ـاه کوچـ ـکـ ـم میبـ ـینـ ـی و گـ ـاه بـ ـزرگ
نــ ـه کوچـ ــکـ ـم و نـ ـه بــ ـزرگ
خـ ـودت هسـ ـتی کـ ـه دور می شـ ـوی و نزدیـ ـک
نــ ـه کوچـ ــکـ ـم و نـ ـه بــ ـزرگ
خـ ـودت هسـ ـتی کـ ـه دور می شـ ـوی و نزدیـ ـک
دُنیــآ پُــرہ اَز آدَمــآیـﮯ ڪِـــہ :
بِـــہ جــآـﮯ اینــڪِـہ
خــودِشــوטּُ تَغییــر بــدَטּ
مـﮯخــوآטּ جَهــآטּُ تَغییــر بــدَטּ . . !
بِـــہ جــآـﮯ اینــڪِـہ
خــودِشــوטּُ تَغییــر بــدَטּ
مـﮯخــوآטּ جَهــآטּُ تَغییــر بــدَטּ . . !
تو ایـטּ زَمونِـہ اَگِـہ میخوآیــﮯ خوشبَخت شــﮯ
بآیَد
زِندِگیتو بِـہ هَدَف گِره بزَنــﮯ ؛ نَـہ بِـہ آدَمآ ُ اَشیآء
بآیَد
زِندِگیتو بِـہ هَدَف گِره بزَنــﮯ ؛ نَـہ بِـہ آدَمآ ُ اَشیآء